پوشش فاطمه(س)، مصداق پوشش برتر
· پوشش فاطمه(س)، مصداق پوشش برتر
در تاريخ گفته شده است پيامبر در بستر آخرين بيماري كه به وفات ايشان انجاميد, از ابوذر خواست فاطمه زهرا(س) را خبر كند. ابوذر شيوه پوشش حضرت زهرا(س) را اينگونه بيان كرده است: «فَلبَسَت جِلبابَها و خَرَجَت؛ جلباب و چادر خود را پوشيد و از خانه بيرون آمد».1 همچنين درباره پوشش حضرت فاطمه(س) هنگام خروج از خانه و رفتن به مسجد براي دفاع از حقوق فدك چنين گفته شده است: « لَاثَت خِمارَها عَلَي رَأسِها و اشتَمَلَت بِجِلبابِها؛ خمار و مقنعه خويش را بر سر كرد و جلباب پوشيد».2
از شيوه پوشش حضرت فاطمه(س) به اين نكته ها پي ميبريم كه فاطمه زهرا(س) از خمار و جلباب استفاده ميكرد و جلباب, پوششي سراسري بوده كه از سر تا نوك پاي حضرت را پوشانده بود. حتي در گزارشي آمده است كه پايين چادر حضرت روي زمين كشيده مي شد.
در اين گزارشها, چگونگي حجاب حضرت زهرا(س) تبيين شده است كه بدين ترتيب مي توانيم به مصداق پوشش برتر پي ببريم كه استفاده از خمار و جلباب به عنوان پوششي سراسري است.
با توجه به آنچه ذكر شد, مي توان دريافت اندازه جلباب به گونهاي بوده كه همانند چادر در زمان ما, از بالاي سر تا پايين پا را مي پوشاند. از واژه «يدنين» نيز به اين نكته پي ميبريم كه جلو چادر باز بوده و به زنان دستور داده شده است كه آن را رها نكنند و دو طرف آن را به هم نزديك كنند؛ زيرا «يدنين» از ريشه لغوي «دنو» به معناي نزديك كردن در برابر دور كردن است.
قرآن مجيد با استفاده از تعبير «دنو» و نزديكي, به بانوان دستور داده است كه جلباب را با علاقه بپوشند تا با نوعي محافظت و دقت همراه باشد، نه مانند كسي كه به اجبار، لباس ميپوشد.3
همچنين در گزارش امسلمه و عايشه آمده است كه وقتي آيه جلباب نازل شد، زنان انصار درحالي كه كساي خود را كه سياه بود, بر خود انداخته بودند، از خانه خارج شدند.4
وقتي زنان انصار, پس از نزول آيه جلباب، عباي سياه بر سر كردند، پيامبراكرم صلی الله علیه و آله با تقرير خود, اين نوع برداشت از جلباب را تأييد كرد و اين, خود, دليل بر صحت برداشت زنان انصار از جلباب است؛ زيرا سكوت پيامبر درباره اين حكم فراگير و اثرگذار در جامعه, حجتي بر صحت عمل آنان است.
افزون بر اين دلايل، احاديثي همچون حديث نبوي صلی الله علیه و آله وجود دارد كه بيان مي كند, رسول اكرم صلی الله علیه و آله ، براي زنان هنگام روبهرو شدن با نامحرم، از چهار پوشش نام برده و خمار و جلباب را كاملاً از هم جدا كرده است.
چادر, مصداق پوشش برتر در عصر حاضر است و در قرآن و سيره زنان اهل بيت, به ويژه فاطمه زهرا(س) ريشه دارد. پيامبر, چادر را به عنوان يكي از وسايل نوزدهگانه ضروري جهيزيه براي دخترش زهرا(س) قرار داد.5 چادر سياه, بهترين و سالم ترين پوشش زن مسلمان است كه بزرگواري و فروتني زن را در برابر احكام اسلام و ارزش هاي اخلاقي به منصه ظهور مي گذارد. چادر, كمال پوشش است؛ زيرا به جهت پوشش يكنواخت و يك پارچه بدن, توجه نامحرم را جلب نميكند.
چادر, مظهر ديانت، مليت و استقلال فرهنگي زن مسلمان ايراني است و زن را در برابر نگاه هاي آلوده, حفظ ميكند. عظمت و صلابت اين نماد ديني سبب شده است استعمارگران, با فرهنگ عفاف بجنگند. زنان بايد بدانند شيطان براي رسيدن به مقاصد شوم خود، با اجراي سياست گام به گام، نخست, حجاب كامل را كه چادر است, از او ميگيرد و با ايجاد تمايل در پوشيدن چادرهاي نازك، توري، گلدار و مانند آن, او را به سمت بدحجابي و در نهايت, بي حجابي مي كشاند.6 از همين روست كه مِستِر هَمفِر, جاسوس كارآزموده انگليسي مي گويد: «بايد زنان مسلمان را فريب داد و از چادر و عبا بيرون كرد».7
فريبكاري و تلاش شيطانصفتان، نشاندهنده اثر اين سنگر نفوذناپذير است؛ زيرا چادر، پيام استقلال و آزادي زن مسلمان و سدّ راه ابتذال فرهنگي غرب است. چادر, جلوه عفاف حضرت فاطمه(س) است كه با گذشت چهارده قرن، نداي آزاديبخش او هنوز در گوش تاريخ طنينانداز است.8
گفتني است پوشش هايي چون مانتو و مقنعه, با رعايت شرايط، بخشي از حجاب اسلامي را تأمين مي كنند و يك حجاب متوسط به شمار مي آيد. به هرحال, از ميزان خشم و برافروختگي دشمنان اسلام از چادر و ممنوعيت آن در كشورهايش, مي توان اهميت و ارزش آن را دريافت.
1. مجلسي، بحارالانوار. ج 36، ص 288.
2. احمد بن علي بن ابي طالب طبرسي، الاحتجاج، ج 1، تهران، انتشارات اسوه، 1413 هـ .ق، ص 98.
3. روح الله حسينيان، حريم عفاف (حجاب، نگاه)، تهران، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي، دي ماه 1360، چ 1، ص 63.
2. درالمنثور، ج 6، ص 659.
3. طبرسي، تفسير مجمع البيان، ج 7، ص 271.
4. روح الله حسينيان، حريم عفاف (حجاب، نگاه)، ص64.
4
5. تفسير مجمع البيان، ج 7، ص 271.
6. حسين مهدي زاده، حجاب شناسي چالشها و كاوشهاي جديد.
7. حكايت كشف حجاب، تهران، مؤسسه قدر ولايت، ناشر فرهنگي قدر ولايت، 1380، چ 1، ص 14.
8. محمدرضا اكبري، تحليل نو و عملي از حجاب در عصر حاضر، اصفهان، انتشارات پيام عترت، 1376، چ 3، ص 81.